«حتى عزم عليه، فحمد الله و أثنى عليه، وصلى على النبي (صلىاللهعليهوآلهوسلم) ثم قال (علیهالسلام):
أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ اللهَ سُبْحانَهُ وَتَعَالَى خَلَقَ الْخَلْقَ حِينَ خَلَقَهُمْ غَنِيّاً عَنْ طَاعَتِهِمْ، آمِناً مِنْ مَعْصِيَتِهِمْ، لأَنَّهُ لاَ تَضُرُّهُ مَعْصِيَةُ مَنْ عَصَاهُ، وَلاَ تَنْفَعُهُ طَاعَةُ مَنْ أَطَاعَهُ فَقَسَمَ بَيْنَهُمْ مَعَايِشَهُمْ، وَوَضَعَهُمْ مِنَ الدُّنْيَا مَوَاضِعَهُمْ».[۱]
خدا را سپاسگزاریم که در مباحث اخلاقی و سیر و سلوکی در کنار فرمایشهای امامالمتقین و امامالسالکین حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) بهرهمند هستیم. رب انعمت فزد.
منزل یازدهم: تسمیه و حمد
عرض شد سیر و سلوک بر اساس فرمایشهای این امام همام، برای جناب هَمّام است. حضرت در جواب سؤال همّام، مدتی سکوت کردند و به اجمال بیان کردند. همّام، انسان عابد و شائقی بود و اصرار داشت بر اینکه حضرت، مطالب بیشتری بیان فرمایند؛ به اجمال قانع نشد و سیر و سلوک را در مفصّلات میدید. حق نیز همین است؛ هرچه آدمی ریزتر شد، تخلقش هم بیشتر میشود. هرچه انسان ظرافت و لطافتش بیشتر شود، به خلق عظیم بیشتر میرسد. ﴿وَإِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ﴾،[۲] یعنی تمام لطافتهای اخلاقی. «حتی عزم علیه»؛ حضرت تصمیم گرفتند برای او بگویند. «فحمد الله و أثنی علیه»؛ اولین کار حضرت، این بود که حمد و ثنای الهی داشتند. بزرگترین درس این است که هر کاری را با تسمیه شروع کنیم. منزل تحمید و تسمیه، یعنی اگر انسان کارش را با نام و سپاس از خداوند آغاز کند، به جاهایی میرسد.
منزل دوازدهم: صلوات
«و صلی علی النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)»؛ حضرت، صلوات و درود بر پیغمبر (صلیاللهعلیهوآله) فرستادند. نقشه و نمونه راه را اجمالا بیان کردند. معنی سلوک واقعی را صلوات بر نبی معظم (صلیاللهعلیهوآله) میدانیم. صلوات، دعای مستجاب است و همه را بالا میبرد. بهترین نماد سیر و سلوک است. انسان وقتی بسمالله میگوید، یعنی مبدأ، اوست. وقتی حمد میگوید، یعنی مَرکب، حمد است. وقتی صلوات میفرستد، یعنی نتیجه، اوست. از کجا شروع کنیم، با چه شروع کنیم و به کجا برسیم. پس از این حضرت فرمودند: «و اما بعد»؛ یعنی بعد از تسمیه و حمد و صلوات که سه مرحله مهم است.
منزل سیزدهم: فقر
اولین جمله مهم این است: «فإن الله سبحانهوتعالی خلق الخلق حین خلقهم غنیا عن طاعتهم آمنا من معصیتهم لأنه لا تضره معصیة من عصاه و لا تنفعه طاعة من أطاعه فقسم بینهم معایشهم و وضعهم من الدنیا مواضعهم».
چقدر تعبیر زیبایی است! این فرموده حضرت، بهترین جملهای است که سبک زندگی سالک و متقی را بیان فرمودند. در یک نگاه عرض میکنیم در این جمله حضرت، سبک زندگی متقی و پرهیزگار و خودنگهدار و پرواپیشه را به این مطرح کردند که در بندگی است. انسان اگر برسد به اینکه فقر وجودی دارد، ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاء إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ﴾،[۳] قطعا برنامهریزی بعدی را میکند. همین مطلب را عِلماً و عَملا بیان کردند. خدا انسانها را آفریده است و غنی از انسانها است. رسما بیان کردند که مسیر، مسیر عبودیت و بندگی است. همانطور که در جلسات گذشته عرض کردیم، انسان نباید در سیر و سلوک، به اندک قانع باشد. انباشته شدن معارف در سیر و سلوک، مطلوب است. هرچه بیشتر باشد، ظرافتش بیشتر میشود. باید شروع کند که دیر نشود. همّام، نمونه عینی بود که عمق جانش عاشق مطالب بود که می گفت بیشتر بگویید. به عبارت بهتر در درس سیر و سلوک، پایان معنا ندارد. چون حاصلش به حضورش است، نه به پایانش. حاصل کار، به وعده وصل میرسد.
وعده وصل چون شود نزدیک آتش عشق شعلهور گردد
هرچه وعده وصل نزدیکتر شود، آتش عشق شعلهورتر میشود. یک مقصود و هدف است و آن، اوست. در مقام سؤال و جواب هم، سؤال و جوابها برای این است که همتشان تقویت شود. ما خطبه متقین را نه تنها اوصاف پرهیزگاران و پرواپیشگان میدانیم، بلکه اوصاف شیعیان میدانیم. به عدد ۱۱۰ که عدد اسم خود حضرت است، اوصاف سالکان را بیان کردند. حضرت فرمودند: «خداوند آفریدگان را آفرید، ولی از اطاعت آنها بینیاز است». بحث طاعت و عبادت را مطرح میکنند که در عبودیت، مشخص میشود. خدا غنی مطلق است و دائم الفضل علی البریة است. بعد از این اوصاف پرهیزگاران را مطرح میکنند. «معیشت را بین عباد، تقسیم کرده است». تقسیم عادلانه که هر کس به قسمت وجودی خودش دریافت کرده است.
«الهی با اجازه شما جهان را عشق آباد میگذارم و این عشق آباد، قسمتآبادی دارد. در قسمتآباد وجود، بیش از این قسمت ما نبود؛ یا اباالقاسم مددی». در قله آن امیرالمؤمینن (علیهالسلام و پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) زانو زدهاند. آن کس که مظهر رحیمیت است، تقسیمشان بجا است. انشاءالله مرزوق این خوان باشیم.
[۱] نهج البلاغة، الدشتي، محمد، ج۱، ص۲۰۳ و ۲۰۴، خطبه ۱۹۳٫
[۲] سوره قلم، آيه ۴٫
[۳] سوره فاطر، آيه ۱۵٫