«أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ اللهَ سُبْحانَهُ وَتَعَالَى خَلَقَ الْخَلْقَ حِينَ خَلَقَهُمْ غَنِيّاً عَنْ طَاعَتِهِمْ، آمِناً مِنْ مَعْصِيَتِهِمْ، لأنَّهُ لاَ تَضُرُّهُ مَعْصِيَةُ مَنْ عَصَاهُ، وَلاَ تَنْفَعُهُ طَاعَةُ مَنْ أَطَاعَهُ، فَقَسَمَ بَيْنَهُمْ مَعَايِشَهُمْ، وَوَضَعَهُمْ مِنَ الدُّنْيَا مَوَاضِعَهُمْ، فَالْمُتَّقُونَ فِيهَاهُمْ أَهْلُ الْفَضَائِلِ: مَنْطِقُهُمُ الصَّوَابُ، وَمَلْبَسُهُمُ الإقْتِصَادُ، وَمَشْيُهُمُ التَّوَاضُعُ، غَضُّوا أَبْصَارَهُمْ عَمَّا حَرَّمَ اللهُ عَلَيْهِمْ، وَوَقَفُوا أَسْمَاعَهُمْ عَلَى الْعِلْمِ النَّافِعِ لَهُمْ».[۱]
در بیان گامهای سیر و سلوک و منازل آن و تقوای حقیقی و خصلتهای پرواپیشگان و خودنگهداران بودیم. گفتیم اینها اهل فضایل هستند. علم و عملشان بر صواب است. اینها سیره زندگیشان بر اعتدال است. خَلق و خُلق آنها بر اعتدال است.
منزل هجدهم: رعایت تواضع در همه امور
بعد حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) فرمودند: «مشیهم التواضع». مشی، به معنی راه رفتن نیست. گرچه برخی به معنی گام برداشتن گرفتهاند. راه رفتن متکبرانه ندارند. به نظر ما این فقط راه رفتن ظاهری نیست. راه رفتن ظاهری، نمادی از تواضع باطنی آنها است. مشی، همه رفتارهای آنها را شامل میشود. در عقایدشان قائل به تواضع هستیم، در احکام و در اخلاق و رفتار هم آمیخته به تواضع هستند. اینها سه اصل اساسی را رعایت میکنند. درستکاری، میانهروی و فروتنی. در تمام این مراحل، اهل دقت هستند. میدانید همه سیر و سلوک، از زبان شروع میشود. مردم بر درهم و دینارشان قفل میزنند، ولی بر زبان قفل نمیزنند. امام باقر (علیهالسلام) میفرمایند: «إن هذا اللسان مفتاح کل خیر و شر فینبغی للمؤمن أن یختم علی لسانه کما علی ذهبه و فضته».[۲]
انسانهای متقی، اهل تواضع هستند. امام صادق (علیهالسلام) میفرمایند: حضرت حق به جناب داوود (علیهالسلام) خطاب کردند: «یا داوود کما أن أقرب الناس من الله المتواضعون کذلک أبعد الناس من الله المتکبرون»؛[۳] ای داوود! همانطور که نزدیکترین افراد به خداوند، انسانهای فروتن هستند، دورترین افراد هم به خداوند انسانهای متکبر هستند.
این عبارت «و مشیهم التواضع»، یعنی سیره و روش افراد پرواپیشه، تواضع و فروتنی است؛ به خصوص اگر اهل علم و نظر باشند. عالمان متقی باید تواضع آنها بیشتر باشد. درخت وقتی میوه میگیرد، سر فرود میآورد.
تواضع ز گردن فروزان نکوست گدا گر تواضع کند خوی اوست
اگر کسی علم، مال، قدرت و توانایی داشت تواضع کند، مهم است.
منزل نوزدهم و بیستم: کنترل و مراقبت از چشم و گوش
«غَضُّوا أَبْصَارَهُمْ عَمَّا حَرَّمَ اللهُ عَلَيْهِمْ، وَوَقَفُوا أَسْمَاعَهُمْ عَلَى الْعِلْمِ النَّافِعِ لَهُمْ»؛
اینها چشمهای خود را فرو میبندند و سر به زیر هستند. «غمض البصر»، یعنی چشم را بر هم میگذارند؛ «غض البصر»، یعنی کوتاه کردن نگاه؛ به هر چیزی نگاه نمیکنند. مراقب چشمان خود هستند. از هر چه خدا حرام کرده است، چشم خود را میبندند. نسبت به محرمات الهی، خطوط قرمز دارند.
گوشهایشان را متوقف ساختند. موقف گوشهای آنها بر علم نافع است. انسان از سمع و گوش، رشد میکند. ﴿وَهُوَ السَّمِيعُ البَصِيرُ﴾؛[۴] خداوند شنوا و بینا است. شنوایی و بینایی اول از آن خدا است. اینها گوشهایشان را برای علم نافع – نه هر علمی – آماده کردهاند. علمی نافع است که در مسیر تعالی و حضرت حق باشد. دنبال ارزشهای معنوی و سعادت هستند. اولین چیزی که انسان با جهان خارج مرتبط میشود، چشم و گوش است. متاسفانه افول بشر و سقوط انسان هم از همین چشم است.
ز دست دیده و دل، هر دو فریاد که هرچه دیده بیند دل کند یاد
بسازم خنجزی نیشش ز فولاد زنم بر دیده تا دل گردد آزاد[۵]
این چشم برای انسان کارها می کند. لذا انسانهای با تقوا روششان متواضعانه است و مراقبت از چشم دارند که نظرشان آلوده نشود. چشم، نگاههای ناپاک نداشته باشد. امام صادق (علیهالسلام) میفرمایند: «النَّظَرُ سَهْمٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِيسَ مَسْمُومٌ».
راهکارهای مراقبت از چشم
بزرگان برای راهکار کنترل چشم گفتهاند: یا به آسمان نگاه کنید، یا به زمین. یعنی در معرض معصیت، از فرشتههای آسمان و زمین کمک بگیرید. صبر بر معصیت، مهم است. صبر بر معصیت، بستر صبر بر طاعت و صبر بر مصیبت است؛ چون انسان رفاهطلب است؛ لذتطلب است. اینها میخواهد انسان را از اعتدال خارج کند. این گوش میخواهد آوازهای خوش را بشنود؛ نباید گوش کند. حضرت امام رحمهالله از آیتالله شاهآبادی رحمهالله – که امام به ایشان می گفتند: روحی له الفداء – سؤال کردند: «چه کنم ارادهام قوی شود»؟ ایشان فرمودند: «مراقب تغنیات باشید». انسان باید مراقب چشم و گوش باشد تا هرزهنگر نباشد و هر چیزی را نشنود، تا در سیر و سلوک پابرجا باشد. انشاءالله اینگونه باشیم و با سرمشق گرفتن از این خطبه، سیر و سلوک را به اکمال برسانیم.
[۱] نهج البلاغة، الدشتي، محمد، ج۱، ص۲۰۴، خطبه ۱۹۳٫
[۲] تحف العقول، ابن شعبة الحراني، ج۱، ص۲۹۸٫
[۳] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج۱۵، ص۲۷۳، أبواب جهاد النفس، باب۲۸، ح۲، ط آل البيت.
[۴] سوره شوری، آيه ۱۱٫
[۵] باباطاهر همدانی، دوبیتیها، دوبیتی شماره۲۳٫