اخلاص
حدیث با برکت امروز، حدیثی است که به کرّات شاید شنیده باشید، یا خوانده باشید و حدیثی است که با الفاظ مختلفی نقل شده است؛ هم با کلمه نفی بیان شده و هم با کلمه شرط آمده است؛ «ما اخلص عبد لله عز و جل اربعین صباحا الا جرت ینابیع الحکمة من قلبه علی لسانه».[۱]
این حدیث از امام رضا (علیهالسلام) نقل شده که از پدرانشان تا رسول مکرم (صلیاللهعلیهوآله) فرمودهاند: «هیچ بندهای چهل روز به خاطر خدا اخلاص نمیورزد، مگر آنکه چشمههای حکمت از دلش بر زبانش جاری میشود»؛ یعنی زبان در اختیار قلب قرار میگیرد.
درایة الحدیث:
وقتی زبان در اختیار قلب قرار گیرد، مشمول این جمله است که «فرق عاقل و احمق این است که احمق، فکرش در اختیار زبانش است، ولی عاقل بر عکس، زبانش در اختیار قلبش است».[۲] کسی که چهل شبانهروز اخلاص داشته باشد، عاقل میشود. عقل چیست؟ «مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَنُ وَ اكْتُسِبَ بِهِ الْجِنَانُ».[۳] جِنان، یعنی بهشتها و جَنان، یعنی دل؛ یعنی صاحب دل میشود. عقل این است.
انسان تشخصش به عملش است. انسان تا کارکرد نداشته باشد، شخصیت ندارد. شخصیت هر انسانی طبق آیه ﴿قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ﴾،[۴] به کارش است. مواظب کارهایمان باید باشیم. علم، ذهنیات و تصور و تصدیق است، ولی کار، خروجی است. خروجی است که انسان را متشخص میکند و نسبت به بقیه برازندگی میدهد. دیروز عرض کردیم، تشخص عمل انسان، به نیت اوست. نیت، یعنی رابطه بین انسان و خدا، یعنی تقرب. در کارهای عبادی میگوییم: قربة إلی الله. این رابطهای است که به زبان میآوریم؛ اگر دل هم همراه باشد، مؤمن هستیم و منافق نیستیم. مؤمن، زبان و دلش یکی است. وقتی مؤمن «آمنت بالله»، یا «لاإلهإلاالله» میگوید، در خارج هم همه را نفی و خدا را اثبات کند.
گفتیم تشخص نیت به هجرت است. تشخص انسان به عمل و تشخص عمل به نیت و تشخص نیت به هجرت است. هجرت، اول و آخر دارد. حرکت است؛ مثلا از منزل آمدیم، به مدرس. هجرت، مبدأ و منتهی دارد. ما در حرکت، مبدأ و منتهایی داریم. مبدأ حرکت ما خداست و پایان حرکت ما هم خداست. مبدأ و منتهی اینجا یکی است. در این مبدأ و منتهی کس دیگری میآید و شروع شخصیتی و تشخصی میشود. این جز نفس چیز دیگری نیست. تشخص ما به عملمان است و عمل ما به نیتمان است و نیتمان به هجرتمان و هجرتمان به خودمان است و به خدا میرسد. اگر هجرت از خود به خود بود، کاری نکردیم، ولی اگر از خود شروع کردیم و به خدا رسیدیم، بدانیم هجرت کردیم. هجرت یا همیشه از رذائل به رذائل است و یا از رذائل به فضائل است. خوش آن هجرتی که از رذائل به فضائل باشد. خوش آن کسی که از فضائل به فضائل برود. بدا و وای بر کسی که از رذائل به رذائل برود. این دیگر هجرت نیست، بلکه درجا زدن است. در این صورت انسان، رذل میشود. مردم این کلمه رذل را بد میدانند و عذرخواهی میکنیم. کسی است که هیچ چیز برایش مطرح نیست.
اربعین حسینی (علیهالسلام) و اربعینیات
اربعین، شخصیتساز است. اربعینیات داشته باشید. سعی کنید اربعینیات داشته باشید. ما که قرار است قرآن بخوانیم، چهل روز به نیت این امام و چهل روز به نیت آن امام بخوانیم. انسان باید برای فرشتههای الهی هم اربعینیات داشته باشد؛ به خصوص فرشته مرگ که عامل هجرت ما از این دنیا به آخرت است. بزرگی میگفت: «من گاهی برای عزرائیل، صلوات میفرستم و گاهی برایش نماز میخوانم که وقتی آمد، با هم آشنا باشیم».
عزیزان من، اربعینیات در نزدیکی اربعین، در کارنامه عملیتان نهادینه کنید. قربةإلیالله چهل روز این کار را میکنم.
داخل قرآن حضرت امام رحمهالله، پشت یک نامهای که برای ایشان نوشته بودند برای اینکه اسراف نشود، نوشتهای داشتند. اخلاق از همین جا شروع میشود. ایشان تاریخ زده بودند که دعای عهدم را از فلان روز شروع کردم و فلان روز تمام میشود. نسبت به دعای عهد داریم و در بحث تفسیر هم عرض کردیم. «عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَيْعَةً».[۵] در روایت دارد هر کس چهل روز دعای عهد را بخواند، حضرت را میبیند، یا جزو یاران حضرت است، چه بمیرد و چه زنده بماند.
نسبت به اربعین، هیچ امامی و هیچ انسان بزرگ و کوچکی اربعین ندارد، جز امام حسین (علیهالسلام). من طلبه عرض میکنم، امام حسین (علیهالسلام) تشخصی دارند به نام عملشان. هر کسی روزی دارد. روز ایشان، روز عاشورا است. روز عاشورا تشخصش به هجرتی است که مثال و حالاتش اربعین است. حضرت امام حسین (علیهالسلام)، تشخصشان به اربعین است. در سال گذشته که بحث مسائل کرونا را داشتیم ماهها قبل برگزاری اربعین، به این نتیجه رسیدیم که آیا اربعین منافات با کرونا دارد، یا خیر؟ گفتیم اربعین، اصلِ دین است؛ جزو شعائر نیست که مستحب باشد، بلکه برای اصل اسلام و دین است. تشخص امامت است. حالات ولیّ است و ماندنی است. همه باید این دستاورد را نگه دارند. چون نگه داشتنی است، جزو اوجب واجبات است. نظر ما این است که اربعین در هر زمانی باید برگزار شود. دولت عراق اگر میتواند با رعایت پروتکلها با وسعت جمعیت، ولی اگر نمیتواند، با اقلیتی – و لو خود عراقیها – برگزار کند.
بعد از اجتماعهای اربعین و روز عاشورا کرونا در عراق رایج نشد. همانطور که آب زمزم، آب خاصی است و مولکولهای خاصی دارد و دانشمندان ثابت کردند و دعا هم خوانده شود، تغییر میکند، کسی که در کارخانه ولیّای مثل اباعبداللهالحسین (علیهالسلام) باشد و در اربعین و فضای حالات ایشان قرار بگیرد، هر کجا باشد، حالاتش طور دیگری میشود. یا بروید به زیارت، یا زیارت بیاورید به سراغ خودتان. در هر دو حال، اهل زیارت باشید. هر روز سلام بر امامحسین (علیهالسلام) را نهادینه کنید و تاریخ بزنید. یک چله به یاد علی اکبر و یکی به یاد علی اصغر و دیگران. بعد معنی این حدیث را ببینید: «من أخلص العبادة لله اربعین صباحا».[۶] به صورت «ما اخلص عبد» هم آمده است. هم شرطیه متصله و هم جمله نافیه و استثنا که مفید اثبات است.
هر گونه که میتوانید برای اربعین برنامهریزی کنید. تا روز قیامت، هیچ کسی جز امامحسین (علیهالسلام)، تشخص اربعین ندارد. دنیا حسین دارد. «سمي الحسن حسنا لأن بإحسان الله قامت السماوات والارضون، واشتق الحسين من الاحسان، وعلي والحسن اسمان من أسماء الله تعالى والحسين تصغير الحسن». اسماء حسنی هرچه مصغر شود، بزرگ میشود. «الهی تا کسی میرزای کوچک نباشد، میرزای بزرگ نمیشود». میرزای کوچک از میرزای بزرگ شروع میشود. تا درِ خانهی امام حسین (علیهالسلام) کوچک نشویم، بزرگ نمیشویم.
در الهی نامه گفتیم: «الهی پریشانم پریشانم پریشان و پریشانزاده هستم».
انشاءالله پریشانی ما به ولایت ختم شود. کسی که اربعین داشته باشد، فردای قیامت فقیه وارد میشود؛ چه أربعین حدیثا، چه اربعینیات دیگر. اربعین کارساز است.
[۱] بحار الأنوار – ط دارالاحیاء التراث، العلامة المجلسي، ج۶۷، ص۲۴۲٫
[۲] نهج البلاغة، الدشتي، محمد، ج۱، ص۳۲۴، حکمت ۴۰٫
[۳] الكافي- ط الاسلامية، الشيخ الكليني، ج۱، ص۱۱٫
[۴] سوره اسراء، آيه ۸۴٫
[۵] کلیات مفاتیح الجنان، قمی، شیخ عباس، ج۱، ص۵۳۹ و ۵۴۰٫
[۶] بحار الأنوار – ط دارالاحیاء التراث، العلامة المجلسي، ج۵۳، ص۳۲۶٫