پایگاه اطلاع رسانی آیت الله عباسی خراسانی

تفسیر قرآن کریم «قسمت چهاردهم» – پایگاه اطلاع رسانی آیت الله عباسی خراسانی

تفسیر قرآن کریم «قسمت چهاردهم»

دی 21, 1401

استاد هادی عباسی خراسانی، از اساتید بزرگو.ار و برجسته حوزه علمیه قم در گفتگو با خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی نشست دوره ای اساتید به ادامه تفسیر ترتیبی قرآن کریم پرداخت.

 

این مفسر قرآن کریم، در چهاردهمین قسمت از گفتگو به تفسیر آیه ۲۱ سوره مبارکه بقره و حرکت در مسیر عبودیت از توحید تا تقوا اشاره نمود.

 

وی در ابتدای گفتگو به این آیات شریفه پرداخت:

﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُواْ رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ﴾؛ (بقره/ سوره ۲، آیه ۲۱)

﴿الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الأَرْضَ فِرَاشًا وَالسَّمَاء بِنَاء وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَّكُمْ فَلاَ تَجْعَلُواْ لِلّهِ أَندَادًا وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ﴾ (بقره/ سوره ۲، آیه ۲۲)

 

۱- مقدمه

استاد عباسی خراسانی خاطرنشان کرد: بار دیگر خوب است تا سیر آیاتی را که تا کنون از اول سوره مبارکه بقره تا الآن تلاوت شده است، مرور گردد.

 

وی در این راستا افزود: بعد از آیه اول که مقطعه بود، چهار آیه دیگر، راجع به خصلت‌ های متقین آمده است؛ و دو آیه در معرفی کفار بود؛ و حدود ۱۹ آیه در اوصاف و خصلت ‌های منافقین بیان گردید. و پس از این، ۲۰ آیه حضرت حق وارد در این کریمه شریفه می‌شوند:

﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُواْ رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ﴾؛

 

۲- عمومیت خطابات قرآنی برای همه مکلفین و قبولی اعمال از مؤمنین و متقین

این استاد حوزه علمیه قم در ادامه بیان کرد: می ‌شود گفت که ارتباط این آیات اینگونه است که تقسیم انسان ‌ها به متقین و مؤمنین و کفار و منافقین را شاهدیم؛ کافرینی که ﴿و اللّهُ مُحِيطٌ بِالْكافِرِينَ﴾  (بقره/ سوره ۲، آیه ۱۹)؛ و با توجه به اینکه همه اینها در ید قدرت الهی هستند، خداوند متعال با عنوان «یا أیها الناس» همه را امر به عبادت می‌ کند.

 

وی افزود: در میان مردم هم متداول است که معمولا اسم ‌های قبولی ‌ها را مورد توجه قرار می‌دهند؛ در اینجا خطاب حضرت حق، به کلیه مکلفین است؛ اما در تشریح حالات متقین است.

 

استاد عباسی خراسانی اضافه نمود: ما در اصول و فقه یک مبنایی داریم که خطابات برای همه مکلفین است. امر به عبادت برای همه مکلفین است؛ مگر کسانی که مکلف نباشند؛ چه مؤمن، چه کافر و چه منافق.

 

۳- معنای «أیّها» و عام بودن مخاطبین آن

استاد هادی عباسی خراسانی خاطرنشان کرد: کلمه «أیّ» هم که در اول آیه با خطاب «یا أیها» آمده است، دلالت بر شیء مبهمی می‌ کند که معین نیست؛ و «هاء» هم که نشانه تنبیه است؛ تنبیه مخاطب و جلب توجه. دیدید در خطابات فارسی کسی را صدا می‌ زنیم و می‌ گوییم: توجه کن.

 

وی در همین راستا افزود: گویا از کلمه «یا أیها»، این چنین خطابی و توجهی استفاده می‌ شود؛ در واقع مخاطب کلمه «أی» است و کلمه «الناس»، بدل یا وصف «یا أیها» است.

 

این استاد حوزه علمیه قم اضافه نمود: در برابر قرآن باید «با احتمال» بیان کرد: از این رو می ‌شود بگوییم ناس و مردم همه را شامل می‌ شود. «أیّ» ندای به امر مبهم است و عمومیت در عمومیت است.

 

۴- مختلف بودن مخاطبین به «أیّها» در قرآن

این مفسر قرآن کریم در ادامه بیان کرد: شما توجه دارید که خطابات قرآن، خطابات متعددی است؛ گاهی خطاب به «یا أیها الناس» است، گاهی خطاب به «یا أیها الذین آمنوا» است، گاهی «یا اهل الکتاب» است و خطابات مختلف است که ان شاء الله بعدا در بحث تخاطب آیات، خواهیم رسید. در اینجا حضرت حق با این خطاب، عظمت انسان را هم بیان کردند.

 

۵- مواردی که «أیّه» در قرآن بدون الف می‌آید و توقیفی بودن رسم‌الخط قرآن

استاد عباسی خراسانی اضافه نمود: نکته دیگری باید بیان گردد؛ حال که اولین حرف و کلمه «یا أیها» هست که رسیدیم بگوییم، این است که معمولا خطاب به «یا أی» و «هاء» با الف نوشته می ‌شود. همان طور که در رسم الخط این آیه است. فقط در سه مورد «أیّه» بدون الف نوشته می شود. «یا أیُّهَ المؤمنون» در سوره مبارکه نور؛ آیه ۳۱، «یا أیُّهَ الساحر»، در سوره مبارکه زخرف، آیه ۴۹ و «أیُّهَ الثقلان» در سوره مبارکه الرحمن، آیه ۳۱؛ ولی در باقی قرآن «هاء» با الف است.

 

وی افزود: ما عرضی هم در رسم الخط قرآن داریم که توقیفی است؛ یعنی همان‌ طور که نوشته شده است، باید مورد تحلیل و تفسیر قرار دهیم؛ مانند: «بسم الله الرحمن الرحیم» که همزه هم در تلفظ و هم در کتابت افتاده است؛ اما در جای دیگر اگر بسم بنویسیم باید با همزه «باسم» بنویسیم؛ این قابل تذکر بود.

 

۶- اولین امر در قرآن

صاحب کتاب الهی نامه در ادامه گفتگو با خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی نشست دوره ای اساتید خاطرنشان کرد: از آغاز قرآن تا کنون، اولین امری است که بعد از این خطاب که دلیل عظمت انسان است، صادر شده است. و در ارتباط این آیه به آیات قبل، خطاب به انسان ‌هایی است که از همین سه گروه خارج نیستند.

 

وی اضافه نمود: می‌شود این حرف را زد که انحصار انسان در گروه‌ های منافقین و کفار و متقین، حصر عقلی است؛ یعنی به تعبیر قرآن، قابل زیاده و نقصان نیست.

 

۷- انگیزه همه مجامع علمی، تعبد و تقرب به حضرت حق

استاد عباسی خراسانی افزود: نکته مهم دیگری که در ﴿یا أیها الناس اعبدوا ربکم﴾ وجود دارد، این است که اولین امر، امر به عبادت است.

 

وی در ادامه بیان کرد: ما اگر قرار باشد تمام انگیزه‌ های مجامع علمی و حوزه‌های علمی را در یک جمله جمع کنیم، می ‌گوییم همه برای تقرب و تعبد و رسیدن به حضرت حق است. این تقرب و تعبد، تحت عنوان واجب تقربی که خلاصه همه اصول و فقه است، جمع می شود.

 

۸- عبادت عامل تقرب و دست‌یابی به همه کمالات و رسیدن به تقوا و فلاح

این استاد درس خارج حوزه علمیه قم در ادامه بیان کرد: آن واجب تعبدی هم امر به عبادت است؛ تقربی که تعبد است؛ بنابراین می گوییم واجب تقربی و واجب تعبدی که در آن قصد قربت است. و از این خطاب، این استفاده می‌ شود که عبادت، بستر دست‌یابی به همه کمالات و دست‌یابی به تقوا و فلاح است. تقوا هدف عبادت است. هدف تقوا هم فلاحی است که ﴿لعلکم تفلحون﴾، آن را در بر دارد.

 

۹- معنای خالقیت و تفاوت آن با واژه‌های نزدیک به آن مانند ابداع

استاد هادی عباسی خراسانی خاطرنشان کرد: در این آیه شریفه، عبادت به رب تعلق گرفته است. نگفت: «أُعبدوا الله»؛ گفت: «أُعبدوا ربکم»؛ به خاطر اینکه دو صفت از صفات باری تعالی، تجلی خاص دارد؛ یکی ربوبیت و دیگری خالقیت؛ و هر دو هم در این آیه آمده که اوصاف فعلی است.

 

وی افزود: خلق، صِرف ایجاد و آفرینش نیست؛ بلکه ایجاد و آفرینش با کیفیت خاص و تقدیر حکیمانه است؛ یعنی از خالقیت، حکمت هم استفاده می ‌شود؛ برای همین واژه‌ شناس‌ ها، در بیان خلق می‌ گویند: «أصل الخلق، التقدیر» (المصباح المنير، القيومي المقرى، أحمد بن محمد بن علي، ج ۱، ص ۹۵)

 

این استاد حوزه علمیه قم در ادامه بیان کرد: مهندس هم که مهندس می گویند، برای این است که معرّب «مُاَندِز» است؛ یعنی اندازه‌ گیرنده. تقدیر، گاهی به ضمیمه کردن چیزی به چیز دیگر است؛ مانند اینکه اجزای اشیاء به یکدیگر اضافه می ‌شود و شیئی تمام می‌ شود. مثل اینکه می ‌گوییم: انسان، ناقص الخلقه نیست؛ کامل شد. و گاهی تقدیر در مورد شیئی است که مرکب نیست؛ مانند اینکه چیز بسیطی را بگوییم مرتبه ‌اش کجاست؟ نسبتش با بقیه اشیا چطور است؟

 

وی اضافه نمود: در نتیجه، خلق با ایجاد و ابداع و اختراع و تکوین، همه اینها متفاوت است؛ گرچه جز تقدیر و اندازه‌گیری چیز دیگری نیست؛ اما در عرف متدینین، خلقت و آفرینش، به معنای ایجاد و ابداع بدون الگو است. پس این صفتی که برای رب آمده است که عبادت کنید پروردگارتان را که مربی و پرورش ‌دهنده شما است. خدایی که «خلقکم»، یعنی خلقت شما را با تقدیر و خصوصیت انجام داد.

 

۱۰- مکلفین به وجوب عقلی، مکلف بر تکلیف هستند نه وجوب شرعی

استاد هادی عباسی خراسانی خاطرنشان کرد: از این خطاب هم استفاده می ‌شود که خطاب به مکلفین است؛ و مکلفین هم به وجوب عقلی، مکلف به تکلیف هستند نه به وجوب شرعی؛ و این وجوب عقلی هم به رابطه خالقیت و مخلوقیت است؛ آفریده و آفریننده. برای همین ما نظری داریم که همه علوم، اسلامی است. یکی از آیاتی که استدلال می‌کنیم بر اسلامیت همه علوم، همین آیه شریفه است. خطاب به همه است، به عنوان «خلقکم»؛ بله، عالم غیر اسلامی داریم، ولی علم غیر اسلامی نداریم؛ چون ارتباط بین خالقیت و مخلوقیت این گونه است.

 

۱۱- تعلق عبودیت به توحید در خالقیت و ربوبیت، آیات انفسی و آفاقی

وی افزود: در ادامه آیه دارد: ﴿وَ الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ﴾؛ خدایی که هم شما را آفرید و هم کسانی که قبل از شما هستند. از این استفاده می ‌شود که در اینجا عبادت، هم به توحید ربوبی تعلق گرفته است و هم به توحید خالقی، و هم به آیات انفسی تعلق گرفته است و هم به آیات آفاقی؛ این، بسیار نکته دقیقی است. سیر انسان هم از این دو حالت، بیشتر نیست و خود خطاب به انسان هم که حضرت حق فرمود: «یا أیها الناس»، دلیل بر عظمت انسان است.

 

۱۲- نقدی بر نظریه مکی یا مدنی بودن سور و آیات

این استاد درس خارج حوزه علمیه قم در ادامه بیان کرد: گرچه که خطاب به «یا أیها الذین آمنوا» داریم. «یا عباد» داریم که یا عبادی بوده است و خطاب‌ های دیگر. بعضی نظرشان این است که هر کجا خطاب «یا أیها الناس» است، دلیل بر آیات مکی است. هر جا «یا ایها الذین آمنوا» است، دلیل بر آیات مدنی است؛ البته قابل تأمل است؛ چون این سوره بقره، مدنی است؛ ولی در عین حال خطاب «یا أیها الناس» را دارد.

 

۱۳- عام بودن خطابات قرآنی از جهت زمان و مکان

وی افزود: عنوان «یا أیها الناس» به عنوان خطاب، تا کنون آیات غیابیه بود و صحبت ایمان و تقوا بود؛ ولی اینجا خطابیه شد و این یک مرحله جدید و رابطه جدید است.

 

استاد عباسی خراسانی خاطرنشان کرد: ما گفتیم: در روابط انسان، چهار رابطه داریم: رابطه با خدا، رابطه با خود، رابطه با دیگران و رابطه با طبیعت و جهان؛ و اینجا ظریف‌ ترین و لطیف‌ ترین بیان رابطه مستقیم فعلی انسان با خداوند است که خداوند بدون واسطه به انسان خطاب می کند؛ و این دلیل بر قاعده لطف است.

 

وی اضافه نمود: همان ‌طور که در تحلیل «یا أیها» گفتیم، ابهام است و «الناس»، عمومیت دارد؛ این خطاباتی هم که در اینجا آمده است، دلیل بر این است که اختصاص به زمان و مکان خاصی ندارد و همه اعصار و نسل ها را در برمی ‌گیرد؛ برای همین ائمه ما علیهم‌ السلام فرمودند: وقتی خطاب «یا أیها الذین آمنوا» را می‌خوانید، لبیک بگویید؛ چون خود خطاب، جواب می ‌خواهد.

 

۱۴- ارتباط همیشگی بین خدا و انسان

این مفسر قرآن کریم در ادامه بیان کرد: عنوان «یا أیها الناس»، نشانه یک رابطه ناگسستنی بین خدا و انسان است که اگر خدای نخواسته از طرف انسان هم این رابطه قطع یا ضعیف شود، از طرف خداوند این ارتباط هست؛ ﴿وَ هُوَ مَعَكُمْ﴾؛ (حدید/ سوره ۵۷، آیه ۴) و هنر انسان این است که این ارتباط را تقویت کند.

 

۱۵- اختلاف انسان ها در دریافت خطابات الهی

استاد عباسی خراسانی افزود: برای همین ما عرضمان این است که جواب خطابات، به قدر وسع مخاطب است. جمله دقیقی محضرتان عرض می‌ کنم؛ اینجا است که انسان هرچه دعوت حق را با دقت اجابت کند، خطاب را بهتر دریافت می‌ کند.

 

وی اضافه نمود: می ‌شود خدای نخواسته انسان به جایی برسد که این خطاب، مثل بدون خطاب باشد. در جلسات گذشته عرض کردیم که انسان در مسیر درجات و درکات، دارد سیر می‌ کند. اگر به درکات برسد، ﴿أُوْلَئِكَ كَالأَنْعَامِ﴾  (اعراف/ سوره ۷، آیه ۱۷۹) می ‌شود. چنانچه گفتیم انسان ‌های متقی، ﴿هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ﴾ (بقره/ سوره ۲، آیه ۵) بودند؛ انسان ‌های کافر، ﴿خَتَمَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهمْ﴾ (بقره/ سوره ۲، آیه ۷) بودند؛ انسان های منافق، ﴿فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ﴾  (بقره/ سوره ۲، آیه ۱۰) و ﴿أُوْلَئِكَ الَّذِينَ اشْتَرُوُاْ الضَّلاَلَةَ بِالْهُدَى فَمَا رَبِحَت تِّجَارَتُهُمْ وَمَا كَانُواْ مُهْتَدِينَ﴾ (بقره/ سوره ۲، آیه ۱۶) بودند؛ تا جایی که غیر از مؤمنین و انسان‌هایی که مورد خطاب خاص حضرت حق هستند، بقیه گویا افتادگان طریق هستند؛ و به نتیجه نرسیدند؛ ﴿أُوْلَئِكَ كَالأَنْعَامِ﴾ هستند.

 

۱۶- عبادت مسیر و گذرگاه برای رسیدن به نتیجه تقوا

وی افزود: از این آیه استفاده می ‌شود که اولین اصل اساسی که در اینجا مطرح است، اصل عبادت است. تکلیف یعنی عبادت و عبادت یعنی ارتباط با خدا؛ و توحید ربوبی و توحید خالقی، در دعوت حضرت حق به عبادت است. ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُواْ رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ﴾؛ هم آیات انفسی و هم آیات آفاقی دارد. معلوم می شود که مسیر سیر هم، بیان می ‌شود که مسیر سیر، به عبادت است. بزرگراه، بزرگراه تقوا و عبادت است. نتیجه هم جز تقوا، چیز دیگری نیست؛ ﴿لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ﴾؛

 

۱۷- احتمالات در متعلق تقوا در آیه شریفه

این استاد حوزه علمیه قم در ادامه بیان کرد: عرض دیگر اینکه «لعلکم تتقون» متعلق به چه می ‌تواند باشد؟

الف: یک احتمال این است که متعلق به «أعبدوا ربکم» باشد؛ «أعبدوا ربکم الذی … لعلکم تتقون»؛ مؤید این احتمال، آیه ﴿وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ﴾ (ذاریات/ سوره ۵۱، آیه ۵۶) است.

ب: احتمال دوم اینکه «لعلکم تتقون» متعلق به «خلقکم است»؛ «خلقکم … لعلکم تتقون»

ج: احتمال دیگر که ما بهتر مورد نظر داریم، این است که متعلق به «اعبدوا ربکم الذی خلقکم» باشد؛ یعنی خلقت، عبادت و تقوا.

 

۱۸- مراحل سیر در مسیر عبودیت

استاد عباسی خراسانی در ادامه گفتگو با خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی نشست دوره ای اساتید خاطرنشان کرد: البته تقوا هم هدف میانی است ؛نه نهایی؛ چون انسان، حیوان بالفعل و انسان بالقوه است؛ و از اول که به وجود می‌ آید که خلقت تعلق می گیرد، این سیر دارد: نامی بالقوه است، نامی بالفعل است، حیوان بالقوه است، حیوان بالفعل است و انسان بالقوه است؛ تا به جایی می‌ رسد که اگر اوامر الهی را به خودش اختصاص داد و عبد بود، خطاب را خود دریافت می‌ کند؛ و تا جایی که به این خطاب برسد: ﴿يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبَادِي وَادْخُلِي جَنَّتِي﴾ (فجر/ سوره ۸۹، آیه ۲۷ – ۳۰)  این دیگر انسان بالفعل می ‌شود؛ انسان بالفعل که شد، چیز دیگری می شود.

 

۱۹- مقدمات رسیدن به نتیجه تقوا

وی افزود: پس عبادت مترتب بر وصف ربوبیت است؛ وصف ربوبیت مترتب بر وصف آفرینش و خلقت است؛ و همه اینها مترتب بر وصف تقوا است. از همه اینها استفاده می‌شود که «لعلکم تتقون» به حسب سیر، هم نتیجه خلقت است و هم آیات انفسی است؛ «الذی خلقکم»، و هم آیات آفاقی است؛ «و الذین من قبلکم». از این استفاده دیگر می‌ شود که گرچه ربوبیت با خالقیت تفاوت دارد، ولی بین اینها یک تلازمی است.

 

۲۰- مختلف بودن متعلق حمد در قرآن

این مفسر قرآن کریم در ادامه بیان کرد: در خاطرتان هست که ما در بیان ﴿الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ﴾، (فاتحه/ سوره ۱، آیه ۲) عرضی داشتیم که متعلق حمد هم در قرآن، یا آفریدگاری است یا ربوبیت؛ «الحمد لله رب العالمین» ربوبیت است؛ ﴿الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ﴾، (انعام/ سوره ۶، آیه ۱) و ﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ﴾، (فاطر/ سوره ۳۵، آیه ۱) خالقیت است. پس آفریدگاری و پروردگاری هم متعلق حمد است؛ و انسانی می ‌تواند متقی باشد که به حمد الهی برسد.

Share on print
Share on email
Share on odnoklassniki
موسسه باران حکمت

موسسه باران حکمت

دفتر حفظ و نشر آثار آیت الله هادی عباسی خراسانی

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.